ساجدین

پایگاه تخصصی « نماز »

ساجدین حضرت امام حسین علیه السلام : انی احب الصلوه . من به نماز عشق می ورزم . وسائل الشیعه.جلد 10 .صفحه 549

ساجدین

خیلی از خانواده ها می پرسند:
چه کار کنیم که نماز خوان شویم ؟
و یا دیگران ( فرزندان ) را نماز خوان کنیم ؟

« پایگاه ساجدین »
تلاش می کند درپاسخ به سوال مذکور ، مطالبی مفید و کارآمد ، با « محوریت نماز »، را در اختیار عموم خانواده ها ، بویژه نسل جوان قرار دهد.
امید داریم، گام کوچکی درراه نماز برداشته باشیم .
التماس 2a

آخرین نظرات

نماز پیامبران

نمازنشان بندگی است

یکی از قدیمی‌ترین عباداتی که در تمامی ادیان گذشته وجود داشته، نماز است. در برخی از روایات به نماز تعدادی از انبیاء الهی از آدم تا خاتم اشاره شده‌است .

برخی از آن‌ها به این شرح است:

۱- نماز حضرت آدم(ع): از صُحُف ادریس نقل شده که در نخستین روز اقامت آدم و حوا در زمین، خداوند، نماز عصر و مغرب و عشاء را مجموعاً ۵۰ رکعت به آدم واجب کرد.

۲- نماز حضرت شیث: وقتی آدم فوت کرد شیث او را غسل داد و بر وی نماز خواند.

۳- نمازحضرت ادریس(ع): در روایت امام صادق به یکی از یاران خود سفارش می‌فرمایند: وقتی به مسجد کوفه شرفیاب شدی به مسجد سهله نیز برو در آنجا نماز بخوان و از خدا طلب حاجت کن زیرا مسجد سهله خانهٔ ادریس است که در آن خیاطی می‌کرد و در آن نماز می‌خواند.

۴- نماز حضرت نوح(ع): کشتی نوح دارای پنجره‌ها و سوراخهایی بود که از آن نور خورشید به داخل منعکس می شد و از این طریق وقت نماز را تعیین می‌کردند.

۵- نماز حضرت شعیب(ع): در آیهٔ 87 سوره هود آمده‌است: (قَالُواْ یا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرشیدُ) ﴿۸۷﴾«گفتند ای شعیب آیا نمازت به تو دستور می‌دهد که ما آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند ترک گوییم و آنچه را می‌خواهیم، در اموالمان انجام ندهیم؟ که همانا تو مرد بردبار و رشیدی هستی

این جمله گفتار مردم مدین در ردّ حجّت شعیب است. اهل مدین دعوت شعیب را مستند به نماز او کردند، چون در نماز دعوت به معارضهٔ با آن قوم در بت‌پرستی و کم فروشی آنهاست و این همان سرّی است که آن‌ها از آن اینگونه تعبیر کرده‌اند؛ «اَصَلاَتُک تَامُرُکَ اَن نَترُک...» یعنی آیا نمازت، تو را امر کرده که ما بت‌پرستی را ترک کنیم.

۶- نماز حضرت الیاس (ع): روزی الیاس به گریه و زاری درآمد. خداوند به فرشته مرگ فرمود: از الیاس سؤالی کن که سبب گریه‌ات چیست؟ برای دنیا است یا مرگ؟ الیاس جواب داد نه این است و نه آن است، بلکه گریهٔ من بخاطر این است که دیگر زنده نخواهم بود تا به ذکر و مناجات خدا پردازم. خداوند به فرشته‌اش فرمود: از او دست بردار و روح او را قبض نکن چرا که او زندگی را برای بندگی و ذکر می‌خواهد.

منبع مطلب :

.

حسن‌زاده، صادق، کلید بهشت، انتشارات لوح محفوظ، 1378