ساجدین

پایگاه تخصصی « نماز »

ساجدین حضرت امام حسین علیه السلام : انی احب الصلوه . من به نماز عشق می ورزم . وسائل الشیعه.جلد 10 .صفحه 549

ساجدین

خیلی از خانواده ها می پرسند:
چه کار کنیم که نماز خوان شویم ؟
و یا دیگران ( فرزندان ) را نماز خوان کنیم ؟

« پایگاه ساجدین »
تلاش می کند درپاسخ به سوال مذکور ، مطالبی مفید و کارآمد ، با « محوریت نماز »، را در اختیار عموم خانواده ها ، بویژه نسل جوان قرار دهد.
امید داریم، گام کوچکی درراه نماز برداشته باشیم .
التماس 2a

آخرین نظرات

نماز و بندگی

نمازنشان بندگی است

و اَقِم الصّلوه انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.

نماز را برپا دار، زیرا نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می‌دارد و یاد خدا بسیار بزرگتر است.« عنکبوت ، 45»
بعد از بیان این دستور که درحقیقت جنبه‌ آموزش دارد، به دستور دوم می‌پردازد که شاخه اصلی پرورش است، می‌گوید:«و نماز را برپا دارید. (و اقم الصلوه).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته می‌گوید:(زیرا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز می‌دارد)،(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر).[1] (فرق میان «فحشاء» و «منکر» در جلد 11 صفحه 370 ذیل آیه 90 سوره‌ نحل آمده است که در یک عبارت کوتاه می‌توان گفت:«فحشاء» اشاره به گناهان بزرگ پنهانی، و «منکر» گناهان بزرگ آشکار است، و یا فحشاء گناهانی است که بر اثر غلبه قوای شهویه، و منکر بر اثر غلبه‌ قوه غضبیه صورت می‌گیرد.)
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل باز دارنده یعنی اعتقاد به مبدء و معاد می‌اندازد دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است.
انسانی که به نماز می‌ایستد، تکبیر می‌گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می‌شمرد، به یاد نعمتهای او می‌افتد، حمد و سپاس او می‌گوید، او را به رحمانیّت و رحیمیّت می‌ستاید، به یاد روز جزای او می‌افتد، اعتراف به بندگی او می‌‌کند، از او یاری می‌جوید صراط مستقیم از او می‌طلبد، و از راه کسانی که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه می‌برد (مضمون سوره حمد).
بدون شکّ در قلب و روح چنین انسانی جنبشی به سوی حقّ و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پیدا می‌شود.
برای خدا (رکوع) می‌کند،ودر پیشگاه او پیشانی بر خاک می‌نهد، غرق در عظمت او می‌شود و خودخواهی‌ها و خود برتربینی‌ها را فراموش می‌کند.
شهادت به یگانگی او می‌دهد گواهی به رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌دهد.
بر پیامبرش درود می‌فرستد و دست به درگاه خدای برمی‌دارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام).
همه این امور موجی از معنویت در وجود او ایجاد می‌کند، موجی که سد نیرومندی در برابر گناه محسوب می‌شود.
این عمل چند بار در شبانه روز تکرار می‌گردد، هنگامی که صبح از خواب برمی‌خیزد در یاد او غرق می‌شود.
در وسط روز هنگامی که غرق زندگی مادّی شده ناگهان صدای تکبیر مؤذن را می‌شنود، برنامه خود را قطع کرده، به درگاه او می‌شتابد، و حتّی در پایان روز و آغاز شب پیش از آن که به بستر استراحت رود با او راز و نیاز می‌کند و دل را مرکز انوار او می‌سازد.
از این گذشته به هنگامی که آماده مقدّمات نماز می‌شود خود را شستشو می‌دهد پاک می‌کند، حرام و غصب را از خود دور می‌سازد و به بارگاه دوست می‌رود، همه‌ این امور تأثیر باز دارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد.
منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهی از فحشا و منکر می‌کند، گاه نهی کلّی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود.
ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچگونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد هر چند آلوده گناه باشد، البتّه این گونه نماز تأثیرش کم است،‌ این گونه افراد اگر همان نماز را نمی‌خواندند از این هم آلوده‌تر بودند.
روشن‌تر بگوییم: نهی از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.[2] تفسیر نمونه، ج 16 ص 284.
در تفسیر نمونه آمده:
مهمترین فلسفه و آثار نماز بازدارندگی از زشتی‌ها و گناهان است.
منظور از (نهی نماز) هم نهی تشریعی است،‌یعنی صحت و کمال نماز مشروط به ترک گناهان است و هم نهی تکوینی، یعنی نماز ذاتاً اثر بازدارندگی از گناهان دارد.
فحشاء اشاره به گناهان بزرگ پنهانی است.[3] ـ 3 ـ تفسیر نمونه، ج 16، ص 284
منکر اشاره به گناهان بزرگ و آشکار است.
می‌گویند فحشاء گناهانی است که بر اثر غلبه قوای شهویه دامن‌گیر انسان می‌شود.
ولی منکر، یعنی گناهانی که بر اثر غلبه قوه غضبیّه صورت می‌گیرد.
ابن عباس گوید: نماز پاسداری است که شخص را از معصیت خدا دور می‌سازد، پس هر که را نماز از معصیت دور ننماید معلوم می‌شود که آن را با کهولت و بی‌اعتنایی انجام داده و برای ساختن خود استفاده نکرده و بیشتر از خدا دور می‌گردد.
کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر دور نسازد پس نمازش در حقیقت نماز نیست.
از ابن مسعود و او از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت نمود. کسی که مطیع نماز نباشد نمازش کامل نیست و اطاعت از نماز همان دوری از فحشاء و منکر است مقصود روایت این است که نماز وقتی شخص را از معصیتها دور ندارد و نمازگزار از گناهان دوری نکند پس نماز او متصف به صفتی که خداوند فرمود: (ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر) نمی‌باشد.
ولی ممکن است اگر توبه کند و از معصیت، نفس خویش را باز دارد نمازش مفید باشد.
سیاق آیات شاهد بر این است که مراد به این بازداری، بازداری طبیعت نماز از فحشاء و منکر است، البته بازداریش هم به نحو اقتضاء ‌است نه علیّت تامه، که هر کس نماز خواند دیگر نتواند گناه کند.[4] المیزان، ج 16، ص 209
چطور نماز از فحشاء و منکرات نهی می‌کند؟ در جواب می‌گوییم این عمل به خصوص که انسان آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد و همه‌ عمر ادامه دهد و مخصوصاً اگر آن را همه روزه در جامعه‌ای صالح به جا بیاورد و افراد آن جامعه نیز مانند او همه روزه به جا بیاورند و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند طبعاً با گناهان کبیره سازش ندارند.[5]
آری، توجه به خدا از در بندگی،‌ آن هم در چنین محیط و از چنین افراد، طبیعتاً باید انسان را از هر معصیتی کبیره و هر عملی که ذوق دینی آن را شنیع می‌داند از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها، مال ایتام و زنا و لواط باز بدارد بلکه نه تنها از ارتکاب آنها، بلکه حتی از تلقین آن نیز جلوگیری می‌کند. برای اینکه نماز مشتمل است بر ذکر خدا، و این ذکر، اولاً ایمان به وحدانیّت خدایتعالی و رسالت و جزاء روز قیامت را به نمازگزار تلقین می‌کند و به او می‌گوید: که خدای خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده، از او استعانت بنما و در خواست کن، که تو را به سوی صراط مستقیم هدایت نموده، از ضلالت و غضبش پناه دهد. المیزان، ج 16. ص 209
و ثانیاً او را وادار می‌کند به این که با روح و بدن خود متوجه عظمت و کبریایی خدا شده، پروردگار خود را با زبان، حمد و ثنا و تسبیح و تکبیر یاد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلکان خود و بر همه‌ بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر این که او را وادار می‌کند از حدث (که نوعی آلودگی روحی است) و از خبث یعنی آلودگی بدن و جامعه خود را پاک کند و نیز از این که لباس و مکان نمازش غصبی باشد بپرهیزد و رو به سوی خانه‌ پروردگارش بایستد.[6]
پس اگر انسان مدتی کوتاه بر نماز خود پایداری کند و در انجام آن تا حدّی نیّت صادق داشته باشد،‌این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلّم باعث می‌شود که ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود، (مثال) به طوری که اگر فرضاً آدمی شخصی را موکّل بر خود کند که دائماً ناظر بر احوالش باشد و او را آن چنان تربیت کند که این ملکه در او پیدا شود و به زیور ادب عبوّدیت آراسته گردد، قطعاً تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست و به بیش از آن مقدار که نماز به ریاضت وادارش می‌کند وادار نخواهد کرد.[7] المیزان، ج 16، ص 210